یه مطلب از وبلاگ یکی از دوستان قدیمی خوندم که کلی منو خندوند، کپی کردم یادگار بمونه ???????????? خاطره ای از یه مربی مهد کودک???????? چند سال پيش در مهدكودكي با بچه های ٤ ساله کار می کردم می خواستم چکمه های یه بچه ای رو پاش کنم ولی چکمه ها به پای بچه نمی رفت. بعد از کلی فشار و خم و راست شدن، بچه رو بغل كردم و گذاشتم روی میز، بعد روی زمین. و بالاخره با هزار جابجایی و فشار چکمه ها رو پای بچه كردم و یه نفس راحت كشيدم که. چکمه منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

هر روز بیا سه سوته خرید کن تحویل بگیر اینجا همه چی هست طلا موزیک دانلود آهنگ جدید ورزش دوستان آپشن خودرو | گندم کار